کد مطلب:234770 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:273

فراموش نکردن خدا
حضرت رضا علیه السلام فرموده است: «ان یكون داكرا غیر ناس و لا بطر؛ [1] .

[علت وجوب نماز این است كه] آدمی همیشه هشیار باشد تا گرد و غبار فراموشی حق بر دل او سایه نیفكند و مغرور نگردد».

نماز،ذكر و یاد خدا است.

نماز، حضور عارفانه در حریم قدسی آن بی منتها است.

نماز، نجات دهنده ی انسان از ظلمات غفلت و فراموشی است.

نماز، باران بیداری و نسیم هشیاری است.

نماز، آینه ی شهود و آگاهی است.

نماز، فرشته ی روشنایی بخش صبح زندگی است.

نماز، بانگ آماده باش و حركت است.

نماز، سرود سعادت و نغمه ی هدایت است.



[ صفحه 68]



نماز، هنگامه تشرف و باریابی است.

نماز، خود از شكستن و به خدا پیوستن است.

باری خود حضرت دوست فرموده است: «اقم الصلاة لذكری؛ [2] .

نماز را برای یاد من به پای دارید».

حضرت آیت الله خامنه ای - مد ظله العالی - می نویسد: «یكی از عمل هایی كه سرشار از انگیزه ی یاد خدا است و می تواند انسان را یكسره غرق در یاد خدا كند و می تواند بیدار باش و به خویش آورنده باشد و می تواند همچون شاخص و علامتی، رهروان راه خدا را، بر روی خط مستقیم، [نگه] بدارد و از گیجی و گمی حفظ كند و می تواند از لحظه ای غفلت در زندگی آدمی مانع گردد... «نماز» است». [3] .

در لابه لای مشغولیت های فكری ای كه انسان را احاطه كرده است، وی خیلی كم و به ندرت می تواند به خود و هدف زندگی و گذشت لحظات و ساعات و روزها بیندیشد. چه بسا روزها كه شب می شود و روزهای دیگری كه آغاز می گردد و هفته ها و ماه ها كه می گذرد و انسان به آغاز و پایان آن توجه نمی یابد و گذشت زندگی و معنا یا بطالت آن را احساس نمی كند. «نماز یك زنگ بیداری و



[ صفحه 69]



یك هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است. به او برنامه می دهد و از او تعهد می خواهد. به روز و شبش معنا می دهد و از گذشت لحظه ها حساب می كشد. در آن زمان كه مشغول و بی خبر از طی زمان و انقضای عمر است، او را می خواند، به او می فهماند كه روزی گذشت، و روزی آغاز شد، باید فعالیتی كنی، مسؤولیتی بزرگ تر بر عهده بگیری و كار مهم تری انجام دهی...». [4] .



كار را بگذار هنگام نماز است ای برادر!

موسم عرض دعا و سوز و ساز است ای برادر!



آن كه هنگام نماز از كار دنیا چشم پوشد

نزد حق در روز محشر سرافراز است ای برادر!



(مردانی)

چرا انسان همواره باید در غفلت و سرگردانی به سر برد؟ تا كی باید از عطر گل های غرور و جهالت، مست و بیخود گردد؟ تا چند باید با گناهان و معاصی خود، زمینه های فراموشی و دوری از خدا را فراهم آورد؟ تا كی...؟



زندگی بی دوست جان فرسودن است

مرگ حاضر، غائب از حق بودن است



[ صفحه 70]



عمر و مرگ، این دو با حق خوش بود

بی خدا آب حیات، آتش بود!



در حدیثی آمده است كه: «رأس الذنوب الغفلة من الله؛ بی خبری از یاد خدا، سرآغاز همه ی گناهان است».

و در كتاب «لباب الالباب» مروی است كه: «ان اهل الجنة لا یتحسرون علی شی ء فاتهم من الدنیا، كتحسرهم علی ساعة مرت من غیر ذكر الله؛ بهشتیان، بر هیچ چیز كه در دنیا از دستشان رفته است، به قدر آن ساعت كه بی خبر از یاد خدا نشسته بودند، حسرت و تأسف نمی خورند». [5] .

بهترین وسیله برای «ذكر و یاد خدا» نماز است. انسان تا از بستر خواب سر برمی دارد، به وسیله ی نماز صبح، به یاد خدا می افتد و تا مدتی در برابر حملات شیطان و غفلت از خدا، در امان است، و تا هجوم افكار مادی و نفسانی بر او غلبه می كند، اوقات نماز ظهر و عصر و مغرب با فاصله های كوتاه، فرامی رسد و او را با یاد خدا، بیمه می كند. هنگامی كه تاریكی شب به او فرصت می دهد كه برخی از مرزها را نادیده بگیرد، وقت نماز عشا و نمازهای آخر شب می رسد و او را با یاد خدا جلا می دهد و یادی جز یاد خدا را از دلش می زداید. اینان، كسانی اند كه خداوند فرموده است: «رجال



[ صفحه 71]



لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذكر الله و اقام الصلاة؛ [6] .

بزرگ مردانی كه هیچ تجارت و كسبی آنان را از یاد خدا و اقامه ی نماز، بازنمی دارد و چون وقت نماز می رسد، دست از هر كاری، می كشند و به نماز می ایستند».

آنان، در صدد جلب رضایت و خشنودی سلطان كائنات و در تكاپوی عمل به دستورات و خواسته های او هستند. برای آنان یاد دوست، برترین و بالاترین چیز است و به وسیله ی آن، نظر لطف و عنایت او را جلب می كنند و این با اهمیت ترین مسأله در زندگی شخصی است كه بتواند، خودش را در دل محبوب جای دهد: «ذكر الله لاهل الصلاة اكبر من ذكرهم ایاه الا تری انه یقول: «اذكرونی اذكركم»؛ [7] .

یاد خدا برای نمازگزارن، بالاتر از یاد آنها از خدا است، آیا نمی بینی كه خدا می فرماید: مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم».

و چه سعادتی بالاتر از این كه، این بنده ی حقیر و ناتوان، تنها با «نماز و عبادت خود» بتواند توجه آفریدگار را به خود جلب كند و محبوب و دوست او قرار گیرد.

امام صادق علیه السلام فرموده است: احب العباد الی الله - عزوجل - رجل صدوق فی حدیثه، محافظ علی صلواته و ما افترض الله علیه؛ [8] .



[ صفحه 72]



محبوب ترین بندگان پیش خدای عزیز و جلیل، مردی است كه راستگو باشد و بر وقت های نماز و بر فرائضی كه خدا واجب فرموده است، محافظت كند».



یك چشم زدن غافل از آن ماه نباشید

شاید كه نگاهی كند آگاه نباشید



آری نماز برای این تشریع شده كه بنده ی خاكی، همیشه هشیار باشد تا گرد و غبار فراموشی حق، بر دل او سایه نیفكند و مغرور نگردد (ان یكون ذاكرا غیر ناس و لا بطر).

با كمترین غفلت، ممكن است انسان در دام شیطان بیفتد و از خدا دور گردد. شخص غافل از خدا و نزدیك شده به شیطان، در عاقبت اعمال و كردار خود نمی اندیشد و برای ارضای تمایلات و غرائز سركش خود، حد و مرزی نمی شناسد و... ولی «نمازگزار» همواره به یاد خدا می باشد؛ خدایی كه از تمام كارهای كوچك و بزرگ ما آگاه است. خدایی كه از آنچه در زوایای روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ی ما می گذرد، مطلع و با خبر است.

بنابراین او به منجلاب گناه و نافرمانی كشیده نمی شود و در مرداب خود كامگی و هوسرانی غرق نمی شود. او با نماز، در بهشت پاكی ها و نیكی ها گام می نهد و در سرای عشق و محبت منزل می گزیند.



[ صفحه 73]



او با نماز، سیمای پاكان را به خود می گیرد و نشان پارسیان را بر گردن می آویزد. او با نماز، صبغه و رنگ الهی پیدا می كند و در جرگه ذاكران و عارفان قرار می گیرد او ذاكری است كه، حلاوت ذكر یار را با تمام دنیا عوض نمی كند و....



دلت را با خداوند آشنا كن

ز عمق جان، خدایت را صدا كن



دل غفلت زده مانند سنگ است

مس دل را ز یاد او طلا كن



شكوه بندگی در خاكساری است

خضوع و بندگی پیش خدا كن



ركوعی، سجده ای، اشكی، خضوعی

به پیش آن یكی، قامت دو تا كن



(محدثی)

پرسش معروف كرخی از امام رضا علیه السلام:

عبدالحسین نصرت، در شعر زیبایی نقل می كند كه روزی كرخی پیرامون ذكر و یاد حق سؤالاتی از حضرت رضا علیه السلام می كند و می پرسد كه: آیا خدا نیز یادی از ذاكران و بندگانش می كند؟



گفت كرخی شبی ز اهل خبر

با علی بن موسی جعفر علیه السلام



كه به هنگام وعظ، «ابن سماك»

این چنین گفت: ای ستوده ی پاك



هر كه باشد به یاد حق دائم

روز تا شب به ذكر او قائم



حق هم او را همیشه دارد شاد

نبرد هیچ ذكر او از یاد؟



وانكه غافل بود همیشه زیاد حق

نكند یاد حق از او مطلق؟



حضرت امام رضا علیه السلام در جواب این پرسش، مطالب مفید و



[ صفحه 74]



جالبی را بیان فرمودند و یك به یك به پاسخ گویی پرداختند.



چون شنید آن به راستی سخنش

داد پاسخ ز لطف بوالحسنش



كه همین موعظت بس است ترا

از پی رستگاری دو سرا



بگو با خدای خود چو نی

كه نه از این سه حال بیرونی؟



این سخن را كه روی از من و تست

گر نئی سخت، دل نگیری سخت



گر رهت با خداست یار، نیست

هیچ كس چون دل تو آگه نیست



فرق این جا میان ما و تو نیست

راه من با تو ای رفیق یكی است



من و تو نیست در میان اینجا

زده بس راه كاروان این جا



شب دیجور و راه پر خطر است

كاروان ناامید از این سفر است [9] .




[1] وسائل الشيعه، ج 3، ص 5؛ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 70.

[2] طه (20)، آيه ي 14.

[3] از ژرفاي نماز، ص 9.

[4] همان، ص 10.

[5] نشان از بي نشان ها، ص 413.

[6] نور (24)، آيه ي 38.

[7] بحارالانوار، ج 82، ص 199.

[8] امالي صدوق، ص 177.

[9] آينه ي رجاء، ص 669 و 670.